ابن یمین
قطعه ها
شمارهٔ ١٢۴: ز آنها که خبث باطن ایشانت ظاهرست - ابن یمین مرنج که بدشان سرشت و خوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آنها که خبث باطن ایشانت ظاهرست ابن یمین مرنج که بدشان سرشت و خوست گر طعنه ئی زنند بر اشعار عذب تو اینفرقه عوام که بعضی نه خاص اوست درهم مشو که بیهنر از غایت حسد بر اهل فضل در همه ابواب عیبجوست خواهند تا چو طوطی طبعت شکر فشان گردند لیک مغز شناسد خرد ز پوست هر چند هست تازه و تر سبزه دمن هرگز کجا چو سرو سهی بر کنار جوست گو یکتن از تمامت حساد بد گهر کاو راز صد سخن که بگوید یکی نکوست خاقانی فصیح درین یکدو بیت نغز گفتست بشنوید که او بس لطیف گوست خاقانی آنکسان که طریق تو میروند زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست گیرم که مار چوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ابن یمین