عسجدی مروزی
اشعار به جا مانده | عسجدی
شمارهٔ ۷۷ - قصیده فتح خوارزم: خجسته دولت عالی همین کرد ایملک پیمان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خجسته دولت عالی همین کرد ایملک پیمان که فتحی نو دهد هر روز از یک گوشه کیهان فرود آرد سپاهت را به گرد کشور عاصی برآرد گرد از آن کشور بسوی گنبد گردان برانگیزد ز شادروان سپاه پادشاهی را نشاند یک غلامت را بر آن شاهانه شادروان همه گردان فیل افکن همه مردان شیر اوژن همه چون رستم و بهمن همه چون طوس و چون دستان هزیمت رفتگان چونان همی رفتند روی از پس چو اندر رستخیز آنکس کجا گوینده بهتان دو دست اندر عنان چونان چو اندر سلسله دوزخ دو پای اندر رکاب ایدون چو اندر کنده زندان تو گفتی هر یکی زیشان یکی کشتی شده ز آنپس خله اش دو پا و بیلش دست و مرغابیش کشتیبان چو بازیگر همی رفتند خم داده میانک را بحلق اندر یکی حلقه، بتن عریان بدل بریان نهاده دست چون کوران، همه بر پشت یکدیگر عصای یکدگر گشته نژند از تهمت عصیان ز بس کشته، ز بس غرقه، ز خیل دشمنان گفتی چه شد هامون چه شد جیحون که آن چونین و این چونان سپه سالار لشکرشان، یکی لشکرشکن کآخر شکسته شد از او لشکر ولیکن لشکر ایشان عسجدی مروزی