ابن یمین
شعر های عربی
شمارهٔ ٧۶ - قطعه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فدت نفسی و ما تهواه مالی همام العصر ذالهمم العوالی جهان فضل شمس الدین که دولت مباد از مجلس عالیت خالی اذا مامشت الاقلام یموما امام الا رئا بالعوالی عروس فضل را الفاظ عذبش بزیورهای معنی کرده حالی سواد سجله أبدی بیاضا کمالت من السنح اللآلی چه گفت ابن یمین چون دیده بگشاد بدان فرخ رخ مولی الموالی أری بدرا ولیس له محاق و شمسالا ینقص بالزوال کسی کو ذات پاک بیهمالش ببیند گوید از نیکو خصالی اراه فی الکمال بلا نظیر وقاه الله من عین الکمال فلک قدر اتوئی کز خرده بینی بسان عقل اول بیمثالی انوح بنفثه المصدور حزنا و حالی قدیحل عن اتصال مرا از ظالمی بندیست بر کار که حل او بدست تست حالی علی الاقدار لایقضی قضاه لما یطع غیر الامتثال خلاصم ده ز دست آن حرامی که ناحق میبرد ملک حلالی مثالک یقطع الاطماع منی فشر فنی بتشریف المثال جهان تا هست بر خلق جهان باد قضای تو چو حکم لایزالی ابن یمین