جمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۳۹ - زاده سپاهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که همای کرم طبع تو عالم در سایه پر پرورد بهر نثار قدمت آفتاب در دل کان گوهر و زر پرورد مردمک دیده شرعی ازان عقلت در دیده سر پرورد کر زچه خوانند صد فراازانک لفظ تو نشنیده گهر پرورد با خوشی لفظ تو طرفی نی است تا بچه امید شکر پرورد والله اگر مادر فضل و هنر مثل تو یکشخص دگر پرورد رسم قدر داری در تربیت کان پدر این نیز پسر پرورد چون تو کنی تربیت از شرم تو شاخ سرافکنده ثمر پرورد سایه فکن بر من حیران که شاخ از نظر چشمه خور پرورد جز تو مرا در همه عالم کسی بالله والله اگر پرورد مثل توئی تربیت من کند قرصه خورشید قمر پرورد زاد مراد خاک سپاهان ولیک خوی ندارد که پسر پرورد گر چه شرر زاید ز آتش همی نیست بر آتش که شرر پرورد خصم من ار گوید صدر جهان مردم را بهر هنر پرورد نز هنر ذره بود کافتاب دایم در ظل نظر پرورد آهوی آنکس چکند کو چو مشک مدح تو در خون جگر پرورد فیض کف تست که طبعم چنین لفظ و معانی خوش و تر پرورد گل همه زان دارد این رنگ و بوی کش نفس باد سحر پرورد قدر من از مدح تو افزون شود ماه ز تأثیر سفر پرورد عقل اگر مدح چو تو سروری در من بی قدر و خطر پرورد دور نباشد ز خرد کافتاب لعل اندر حجر حجر پرورد چرخ زمن عمر بر شوت ستد بر طمع بوک و مگر پرورد رفت جوانی و نپرورد هیچ بعد خزان شاخ چه بر پرورد ور بقضا فایت باز آورد گیر کز این پس چقدر پرورد تا که درین مهد بتحریک باد نامیه را شیر قدر پرورد بادی در غنچه عصمت که چرخ از گلت افروخته تر پرورد فرخت اینعید که گردون عدوت از پی قربان تو بر پرورد جمال الدین اصفهانی