جمال الدین اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۶۱ - خطاب بجمال الدین که یکی از دوستان اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بزرگ منعم و مخدوم من جمال الدین سپهر رفعت و کان سخا و کوه وقار بخاکپای تو کان تاج فرق کیوانست که شوق خدمتت از من ببرد صبرو قرار تو آفتابی و تا طلعتت طلوع کند بوم چوذره نهان زیر پرده شب تار بروز و شب بدعای تو دوستداررانت هزاردست براورده اند همچو چنار میان بخدمت تو بسته اند چون پیکان دهان بمدح تو بگشاد ه اند چون سوفار نهاده گوش صدف سان که کی رسد تأیید گشاده چشم چو نرگس که کی بود دیدار چو جان خصم تو هر روز تا بشب رنجور چو چشم بخت تو هر شام تا سحر بیدار جمال الدین اصفهانی