مسعود سعد سلمان
مقطعات
شمارهٔ ۱۲۸ - مدح خواجه ابوالقاسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قلم دست خواجه را شایی که بر آن دست نامدار شوی در کف همچو ابر بوالقاسم تو همی ابر تندبار شوی درج او نوبهار گردد و تو دایه بال و نوبهار شوی پرنگاری و چون شدی افکار تیز سیر و سخن نگار شوی گاه در مرغزار عاج ایی گاه در آبگاه قار شوی شب شوی گاه و گاه گردی روز گل شوی گاه و گاه خوار شوی بند بر پای داری و گه گاه همچو محبوس در حصار شوی دیو وارون شود نهان که تو باز چون شهاب از وی آشکار شوی آن کمر بند لعبتی که همی خدمت ملک را به کار شوی تیغ بی رحمت است سخت و تو باز رحمت آری که کامگار شوی ملک را پایگاه چرخ و همی چون تو با تیغ دستیار شوی بر عدو نیک تیز خشمی تو بر ولی سخت بردبار شوی از برای فروغ خاطر شاه معدن در شاهوار شوی چون تو را دست خواجه بردارد بر همه عز و افتخار شوی خلق را در هنر پیاده کنی چون بر انگشت او سوار شوی یادگار زمانه باد و مباد که ز دستش تو یادگار شوی مسعود سعد سلمان