مسعود سعد سلمان
غزل ها
شمارهٔ ۱۹: ای ترک ماهروی ندانم کجا شدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ترک ماهروی ندانم کجا شدی پیوسته که گشتی کز من جدا شدی بودم تو را سزا و تو بودی مرا سزا ترسم ز نزد من به ناسزا شدی درد دلا که بنده دیگر کسی نشد وآن گه شدی که بر دل من پادشا شدی بیگانه گشتن از من چون در سر تو بود با جان من به مهر چرا آشنا شدی کی بینمت که پردگی و نازنین شدی کی یابمت که در دهن اژدها شدی آن گه بریدی از من جمله که بارها گفتم به مردمان که تو جمله مرا شدی ای تیر راست چون بزدی بر نشانه زخم وی ظن نیک من به چه معنی خطا شدی آری همه گله نکنم چون شدی ز دست تا خود همی به زاری گویم کجا شدی امروزم ار ز هجر زدی در دو دیده خاک بس شب که تو به وصل در او توتیا شدی مسعود سعد سلمان