عرفی شیرازی
مثنوی ها
شمارهٔ ۱۴۰: آن شکارم کز بر تیرسنان میرویدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شکارم کز بر تیرسنان میرویدم التماس زخم تو از لامکان میرویدم حسن میگوید که من تخمی بیفشانم ولی تا قیامت روی گرم از آستان میرویدم در لبم در عشق تو آن میهمان دار بلا کز در و دیوار خیل میهمان میرویدم من کیم رضوان آن جنت که در هر سوی راه طوبی از فیض نسیم بوستان میرویدم بشکنم ناقوس و تسبیحی بدست آرم ولی چون کنم با اینکه زنار از میان میرویدم مست این ذوقم که گر مدهوشم و گر هوشمند شکر درد از زیر لب تا مغز جان میرویدم بستم این رازیکه میدانم زبان و دل ولی حیف گر بربستن لب صد زبان میرویدم پنبه الماس شد عرفی ولی مجروح من بس که هر دم نیشی از داغ نهان میرویدم عرفی شیرازی