عرفی شیرازی
مثنوی ها
شمارهٔ ۱۳۵: از بس که روی گرم بهر سو گذاشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بس که روی گرم بهر سو گذاشتیم صد داغ شعله خیز در آن کو گذاشتیم از شرم ناکسی نگشودیم دیده را الماس فتنه در ته پهلو گذاشتیم هر گوهری که دل زتعلق گرفته بود در دامن کرشمه دلجو گذاشتیم ما بر فریب چشم غزالان باختیم مجنون بازمانده بآهو گذاشتیم امروز در زیارت دل سیر میکند آن سر که دوش برسر زانو گذاشتیم یکباره کرد خوبخرابی مزاج دل دست از عمارت دل بدخو گذاشتیم از مردن دشوار منست آن مژه پرنم ای جان بلب آمده گو یک نگهی کم لطفی تو گرم چاره ندارد عجبی نیست بسمل شده را به نشود زخم بمرهم تا فاش نسازم بر بیگانه غم او تحقیق خصوصیت من کرده بمحرم ای اهل بهشت اینهمه حسرت بغم چیست برمن که رسانم بشما لذت این غم هر گام که میزد کسی از عشق تو ناکام یاران مرا تازه شود شیوه ماتم داغی بنهم بر دل و آن داغ که باشد لب تشنه الماس تر و تشنه مرهم یا رب بجهانی که رود ننگ نباشد عرفی چو برد مایه درد تو زعالم عرفی شیرازی