عرفی شیرازی
مثنوی ها
شمارهٔ ۸۱: کسی کز فقر جوید کام دل درویش کی ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی کز فقر جوید کام دل درویش کی ماند دلی گر ریش باید مومیائی ریش کی ماند چو نشتر می خلد پای تمنا در دلم آری تمنائی که در دل بشکند از نیش کی ماند کجا در دل گذارم ناله وصلش در نظر دارم کسی کین صید بیند ناز کش در کیش کی ماند تماشای معانی را اگر چشمی بدست آری فضولیهای عقل مصلحت اندیش کی ماند ز احسان غم آخر هر سر مویم توانگرشد کسی کش غم ولی نعمت بود درویش کی ماند بهشت خاص شما زاهدان نماز کنید درون روید بفردوس و در فراز کنید فساد صحبت ناجنس در مقام خود است پس از مصاحب ناجنس احتراز کنید ز زیر جلوه هستی نیاز می بارد بجلوه گاه عدم در شوید و باز کنید نه جای خواب و خموشی است صیدگاه جهان حدیث واقعه کبک و شاهباز کنید مصاحب غم عرفی شوید اگر خواهید که استماع سخنهای جان گداز کنید عرفی شیرازی