عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۶۱: گمان دارم که این درد و تحمل می کند کاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گمان دارم که این درد و تحمل می کند کاری بگو با گل که استغنای بلبل می کند کاری دل دانای شهر ما به کفر جزء تسلی شد که باور داشت هرگز کان تزلزل می کند کاری به صلح دل چه کوشی، صبر کن گر یار باز آید غم فرصت مخور کاین جا تعلل می کند کاری بهشتی پروران ای دل، متاع هستی یی بنمای که با بی همتان عرض تحمل می کند کاری دل بلبل به هر بادی هزاران راز می فهمد نپنداری که ناز و عشوهٔ گل می کند کاری اگر با مهر افزایی، غرور افزاید ای سرکش تغافل کن که با عرفی تغافل می کند کاری عرفی شیرازی