عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۴۰: اینک رسید وعده، گشاد نقاب کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اینک رسید وعده، گشاد نقاب کو رفتیم تا دریچهٔ صبح، آفتاب کو جامی کشیده محتسب و فتنه می کند کو تازیانهٔ ادب، احتساب کو خونم حلال بر تو ولی داور جزا گر گویدم شهید که گشتی، جواب کو کیفیت شباب هم از جنس کیمیاست اینک شباب، نشئهٔ عهد شباب کو تا لب به العطش نگشاییم و تن زنیم آخر وجود آب ضرور است، آب کو صد درد دل گذشت و شکر خندهٔ نکرد هان ای زبان و دل گره، اضطراب کو شرمش نظاره دشمن و شوقم نگاه دوست دل پاره پاره شد ز کشاکش، نقاب کو نور جمال دوست نگنجد در این نظر کو دیده ای به حوصلهٔ آفتاب، کو عرفی مگو که مستی و راه عدم دراز اینک شدم سوار، عنان کو، رکاب کو عرفی شیرازی