عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۳۷: ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او که محجوبست و می سازد هلاکم انفعال او ز شرح شوقم آتش در پر روح الامین افتد اگر غمنامهٔ هجر تو بربندم به بال او نمیرم زود، غمگین است پیش از مردن یاران کند آغاز شیون تا شود رفع ملال او پس از مردن گره شد در گلویم گریه، چون دیدم که جان رو در قفا می رفت از شوق جمال او بر آرم در لحد آهی که آتش در ملک گیرد اگر باشد به جز اسرار عشق از من سوال او چو مست آمد برون عرفی، چه گویم اهل تقوی را چه سان زد مشعله بر خاک عصمت رنگ آل او عرفی شیرازی