عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۲۱: دانی که چیست مصلحت ما؟ گریستن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دانی که چیست مصلحت ما؟ گریستن پنهان ملول بودن و تنها گریستن بی درد را به صحبت ارباب دل چه کار خندیدن آشنا نبود با گریستن دایم به گریه غرقم و چون نیک بنگرم زین گریه ره دراز بود تا گریستن عمری به گریه های هوس آلود صرف شد، کنون عمری به تازه بایدم و واگریستن درمان من ز مسیحا مجو که هست دردم جفای یار و مداوا گریستن گاهی به یاد سرو قدی، گریه هم خوش است تا کی ز شوق سدرهٔ طوبا گریستن هر کس که هست گریه به جانش رواست و بس نتوان به عالمی تن تنها گریستن عرفی ز گریه دست نداری که در فراق دردت ز دل نمی برد الا گریستن عرفی شیرازی