عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۸۹: نشسته بر سر گنج به فقر مشهورم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشسته بر سر گنج به فقر مشهورم نهفته در ته دامن چراغ بی نورم مسیح تا دم آخر فسون دمید و هنوز به صد جراحت روز نخست رنجورم چنان به خواهش دیدار رفته ام شب وصل که شوق هم به تقاضا ندیده در طورم گمان مبر که دلم را توان تسلی داد که نا رسیده تر از زخم های ناسورم مکن به صورت دیوار نسبتم، عرفی که من کتابهٔ محراب بیت معمورم عرفی شیرازی