عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۷۶: به کوی صید بندان، دوش چون فریاد می کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کوی صید بندان، دوش چون فریاد می کردم به یک صوت حزین صد عندلیب آزاد می کردم چنان دوش از غمت مشتاق بودم بر هلاک خود که تا صبح آرزوی تیشهٔ فرهاد می کردم نه تاثیر نفس بی عمر جاویدان نمی دانم به امید چه پیشت درد دل بنیاد می کردم گشایم دام بر گنجشگ و شادم، باد آن همت که گر سیمرغ می امد به دام، آزاد می کردم چنان آمادهٔ عشقم که عشق ار ممتنع بودی به ذوق جلوهٔ حسن منش آزاد می کردم مگو عرفی، دل یاران پریشان داشتن تا کی اگر می آمد از دستم، دل خود شاد می کردم عرفی شیرازی