عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۵۶: چه غم ز رفتن این است، می کشد اینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه غم ز رفتن این است، می کشد اینم که غم تو به بازیچه می برد دینم فروغ آیینه ام بی چراغ مجلس نیست کجاست سرمه کش دیدهٔ خدا بینم امام شهر که مستم ندیده، حیران بود بیا بگو به تماشا، کنون که رنگینم ز من فراغت فردوس دور باد که من بساط ماتمیان بر فراغ می چینم ز نور ناصیهٔ من صباح می تابد شبی که دختر زر بود شمع بالینم چکد ز هر سر مویم هزار چشمهٔ زهر از آن به چشم دل اهل درد شیرینم هزار غم سر غم کرده ام ولی در دل غم تو ریشه فرو کرد، می کشد اینم روم به میکده، عرفی، که بشکنم توبه مباد محتسب از دل بیرون کند کینم عرفی شیرازی