عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۲۸: منم که پارهٔ دل در دهان غم دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم که پارهٔ دل در دهان غم دارم به زیر ناصیه صد آستان غم دارم دلی که زخم پذیری کند نمی بینم وگر نه تیر نفس در دهان غم دارم اگر چه جان به غمت داده ام، به گفتهٔ خویش اگر غمت بگریزد زیان غم دارم بگو به شادی وصلت که تیغ بردارد که میل زمزمهٔ الامان غم دارم چرا غمش نکند بر من اعتماد که من ستم کشیده ولی مهربان غم دارم گر از بهشت شود معصیت عنان تابم هزار شکر که صد بوستان غم دارم چگونه فهم حدیثم کنند بی دردان که شهرزاد ملالم، زبان غم دارم از آن دیار عدم شد مسخرم عرفی که صد سپاه بلا در عنان غم دارم عرفی شیرازی