عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۲۷: آن شکارم کز بر تیر سنان می رویدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شکارم کز بر تیر سنان می رویدم التماس زخم نو از لامکان می رویدم حسن می گوید که من تخمی بیفشانم، ولی تا قیامت روی گرم از آستان می رویدم در لبم در عشق تو، آن میهمان دار بلا کز در و دیوار خیل میهمان می رویدم من کی ام، رضوان آن جنت، که در هر سوی راه طوبی از فیض نسیم بوستان می رویدم بشکنم ناقوس و تسبیحی به دست آرم، ولی چون کنم با این که زنار از میان می رویدم مست این ذوقم که گر مدهوشم و گر هوشمند شکر درد از زیر لب تا مغز جان می رویدم بستم این رازی که می داند زبان و دل، ولی حیف گر بر بستن لب صد زبان می رویدم پنبهٔ الماس شد عرفی ولی مجروح من بس که هر دم نیشی از داغ نهان می رویدم عرفی شیرازی