عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۱۹: غم می گزد لب من، من می گزم لب عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم می گزد لب من، من می گزم لب عشق میرم به تلخی غم، نازم به مشرب عشق دانای شهر و ده کیست، کاز طنز ما نرنجد خندند بر فلاتون، طفلان مکتب عشق داروی صحت عشق در حکمت ازل نیست اما ز سردی عقل، زایل شود تب عشق ناکامی دمی عشق پروردهٔ مراد است در آفتاب غرق است شام من و شب عشق در دیر و کعبه سایل، با کفر و دین مقابل با نوش و نیش یک دل، این است مشرب عشق تا ریخت خون عرفی، از چشم خلق شد گم زان جلوه ها تو گویی، این بود مطلب عشق عرفی شیرازی