عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۹۹: درمانده ام به صحبت امید و بیم خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درمانده ام به صحبت امید و بیم خویش گه نوحه سنج خویشم و گاهی ندیم خویش کامی که از شرف محک جود حاتم است می بایدم گرفت از بخت لئیم خویش هوشم فدای نکهت آن گل که تا ابد نام بهشت کرده بلند از نسیم خویش رستم ز مدعی به قبول غلط، ولی در تابم از شکنجهٔ طبع سلیم خویش آن کس که بی چراغ در آید به خلوتم بنمایمش تجلی طور از حریم خویش شکر صفای سینه، کنون آشتی کنم در رستخیز اگر بشناسم نعیم خویش اکنون می مغانه به عرفی حلال شد کز بی خودی گذاشت ره مستقیم خویش عرفی شیرازی