عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۸۹: منم که می کنم از درد بی کرانهٔ خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم که می کنم از درد بی کرانهٔ خویش مگو، مگو ز غم، آرایش زمانهٔ خویش فلک به چرب زبانی، گدای فرصت نیست به مدعی ندهی، گوهر یگانهٔ خویش ز نفخ صور نه توفان نوح بی خطر است چرا نتازد عنقا به آشیانهٔ خویش به وعده گاه تو امید آنقدر بنشاند که در دیار خودم سوخت خانهٔ خویش خراب آتش رمز محبتم عرفی که در شرار نهان می کند زبانهٔ خویش عرفی شیرازی