عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۷۸: دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز آب فرصت رفت و مشتاق لب جویم هنوز شد خزان و بلبل از قول پریشان باز ماند من همان دیوانه مرغ بی محل گویم هنوز دوش دستم راه دل گم داشت از مستی، ولی آشنای شیشهٔ می بود زانویم هنوز هر قدم صد کاروان مشک در دنبال ماند من به بوی نافه دردنبال آهویم هنوز صد ره افکندم کمند ناله بر ایوان عرش وز اثر دور است رنج دست و بازویم هنوز ره شناس عالمم در غایت شوریدگی می فزایند آشنایان عادت و خویم هنوز عمرها شد کز جحیمم در بهشت آورده اند وز غبار ظلمت عصیان سیه رویم هنوز گرد دارو در جهان، عرفی، نگردیدم، ولی پیچ و تاب درد دارد هر سر مویم هنوز عرفی شیرازی