عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۸: باد دی گو ورق لاله و شمشاد ببر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد دی گو ورق لاله و شمشاد ببر هر چه در معرض باد آمده گو باد ببر عدل کسری چه کند با فلک و قدرت جم شکوهٔ کز تو کسی نشنود از یاد ببر خسرو آوردی و بستیش در قصر بر او باز گرد ای فلک و مژده به فرهاد ببر ساقیا دختر رز منتظر مقدم ماست بنشانش به سر حجله و داماد ببر گر دلت مرده بگویم که چه کن؟ ماتم گیر! نام دل بر اثر ناله و فریاد ببر تا کی ای دل ز من افسانهٔ غم گوش کنی شکوه ای پیش کسی از من ناشاد ببر بهتر از شرم گناه است نبخشیدن جرم تو مرا عفو مکن، جرم من از یاد ببر عرفی اندیشه مرنچان چو تو نتوانی دید که همان شعر تر و نام تر از یاد ببر عرفی شیرازی