عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۲: بیا که نغمه گشایان نفس به نی بستند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که نغمه گشایان نفس به نی بستند پیاله را به لب شیشه های می بستند دلی که مایهٔ آزادگیست، بی دردان به ذوق سلطنت روم و ری بستند فسانه ها که به بازیچه روزگار سرود کسان به مسند جمشید و تاج کی بستند بیا به ملک قناعت که دردسر نکشی ز قصه ها که به همت فروش طی بستند دلم به فصل خزان زاد و در بهاران مرد ببین که کی در هستی گشاد و کی بستند چو یاسمین خود ای باغ وصل خندان باش که بلبلان تو دست خزان و دی بستند کلید توبه خریدم برای قفل بهشت ولی چه سود که دستم به جام می بستند بگو ز عرفی مجنون به لیلی ای محرم که بر اسیر تو راه طواف حی بستند عرفی شیرازی