عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۴۴: هر جا که مست و غمزه زن، آن عشوه آئین می رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر جا که مست و غمزه زن، آن عشوه آئین می رود دل می چکد، جان می دهد، سر می برد، دین می رود از وعده گاه وصل او، هر شام تا غمخانه ام آرام در خون می تپد، امید غمگین می رود گویا ز عیش آباد وصل، آمد نسیم مژده ای کز خون دل گل می دمد، وز روی غم چین می رود گر یار شادی نیست دل، هر گه که نامش می برد بهر چه غم را بر زبان، صد گونه نفرین می رود خیزد دعایی از لبم، کز معبد ناقوسیان تا خلوت حسن قبول، آشوب آمین می رود عرفی شیرازی