عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۱۹: دگر دلم ز می تازه مست می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دگر دلم ز می تازه مست می گردد ر صیت مستی ام، آوازه مست می گردد کلید میکده ها را به من دهید، که من نه آن کنم که به اندازه مست می گردد خراش نغمه دهد می، گمان مبر که دلم به شامِ مشعله آوازه مست می گردد چنان سرشتهٔ کیفیت ام که از نفسم خمار بیخود و خمیازه مست می گردد کدام قافله عزم دیار حسن نمود که فتنه بر در دروازه مست می گردد از آن شراب که مجنون فشاند بر لیلی هنوز محمل و جمّازه مست می گردد خراب زمزمهٔ تازهٔ توام عرفی عقل از این نفس تازه مست می گردد عرفی شیرازی