عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۰۶: باز شاهین امیدم اوج پروازی کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز شاهین امیدم اوج پروازی کند لیک شوقم در هوای وصل شهبازی کند تا نشانی هست در راه، از سم گلگون فیض بانگ بر شبدیز جان زن که سبکبازی کند با هوسناکان نفاق آمیز دارم صحبتی عندلیب قدس با زاغان هم آوازی کند دین اگر این است که این جمع پرشان را بود برهمن بر اهل دل شاید که طنازی کند راز عشق از این تراوش می کند، از من مرنج گر بود روح الامین محرم، که غمازی کند صحبت بیگانه بندد، دست شوخی های عشق عشق را در پرده بر، تا با دلت بازی کند فوج شادی را به خون افکنده است، دیگر دل کجاست کآفرین بر دست و تیغ عرفی غازی کند عرفی شیرازی