عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۹۷: دوش دل آرایش بزمش تمنا کرده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش دل آرایش بزمش تمنا کرده بود دیدهٔ امید را مست تماشا کرده بود جان ز شرم ناکسی، داخل نمی شد در بدن در حریم سینه کز اول غمت جا کرده بود وصل لیلی مطلب مجنون نبود، او را مدام لذت آوارگی ها، دشت پیما کرده بود ای طبیب از آه من کون و مکان در آتش است گر دوا می داشت ، درد من ، مسیحا کرده بود حسن را، از شیوه ها، گاهی بود، میلی به ناز ورنه موسی، بی طلب، صد ره تماشا کرده بود در ملامت صبر کن، عرفی، که آخر فیص عشق زین چمن گل ها به دامان زلیخا کرده بود عرفی شیرازی