عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۸۰: تشته لب رفتم به جنت ، چشمهٔ کوثر نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تشته لب رفتم به جنت ، چشمهٔ کوثر نبود شعله جو رفتم به دوزخ، مشت خاکستر نبود از بهشت افسانه ها می رفت،کانجا دوش دل رفت و دید آن ها که واعظ می سرود، اکثر نبود هرگز از بهر پریدن، مرغ جان کوشش نکرد بود پایش بسته آخر، بی نصیب از پر نبود عشق بت ورزیده ام، عیب است، می دانم، ولی گرد دل بسیار گشتم، مطلب دیگر نبود سینه بر تیمار دل، پرشعله عرفی، تا به کی هیچ گاه بیمار دل را بالش و بستر نبود عرفی شیرازی