عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴۳: نگرفتم از تو جامی، سرم این خمار دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگرفتم از تو جامی، سرم این خمار دارد به ره تو دیر مردم، دلم این غبار دارد به بهانهٔ ترحم ، نکشی مرا ، وگرنه سر خون گرفتهٔ من، به بدن چه کار دارد دل تنگ عیش مارا، که شمارد از صبوران که هزار زخم دندان، جگرش نگار دارد سخنم از آن نباشد، بر اهل عیش روشن که چو باد کوچهٔ غم، نفسم غبار دارد ز متاع شهر سنت، بود آن گران تجمل که ز عشوه جشم بندد، ز کرشمه عار دارد نه شهید غمزهٔ او، دهد این نشانه، عرفی که هزار شمع عشرت، ز سر مزار دارد عرفی شیرازی