عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۳۸: گر دل اهل حقیقت در راز افشاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر دل اهل حقیقت در راز افشاند زاهد از دامن دل گرد مجاز افشاند همت این است که با این همه امید، دلم آستین بر اثر عجز ونیاز افشاند عرق شبنم خلد است هر آن قطرهٔ خوی که سمند تو نگاه تک و تاز افشاند چه عجب کز دل محمود فروریزد خون گر صبا سلسلهٔ زلف ایاز افشاند گر نه اظهار شفق می کند از کشتن صید خون مرغان ز چه در چنگل باز افشاند جای رحم است به عرفی، که بسی بی اثر است اشک گرمی که به شبهای دراز افشاند عرفی شیرازی