عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۷: در محبت لب خشک و دل تر می خندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در محبت لب خشک و دل تر می خندد مست مخمور در این تنگ شکر می خندد اهل دل خنده زنانند و نمی بیند کس لب این جمع به آیین دگر می خندد ای کلیم، آتش ایمن، گل مقصود تو، چیست به تمنای محال تو شجر می خندد دیده از شاهد امید فروبند و ببین که لب شام به صد ذوق سحر می خندد کم مباد آب و هوای چمن ما، که در او گل پژمرده به از لالهٔ تر می خندد دل عرفی بود آن مرغ خزان پرورده که به حبس نفس و بستن پر می خندد عرفی شیرازی