عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰۱: آن مست ناز کز نگهش می فرو چکد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن مست ناز کز نگهش می فرو چکد خون ترحم از دم شمشیر او چکد دارم گمان که نامهٔ عصیان شود سفید ده قطره اشک از پی شست و شو چکد احباب گلفشان به لب جویبار و من خونم ز دیده جوشد و بر طرف جو چکد من تلخی از ملامت دشمن نمی کشم این شربت از دماغ، مرا، در گلو چکد گر سر دهیم گریه، ببینی که اشک ما تنها نه از مژه که ز تار هر مو چکد عشق از چنین شکنجه کند خون کاینات آن مایه نیست کز دل موری فرو چکد عرفی به کاوش آمده، یا رب مهل که من آن ها که از دلم چکد، از گفت و گو چکد عرفی شیرازی