عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۹۳: سراپای وجودم در محبت ، حال دل دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سراپای وجودم در محبت ، حال دل دارد ز ذوق درد، بیرونم ، درون را مشتعل دارد فغان از جلوهٔ حسنی که دل های شهیدان را ز ننگ آرمیدن های حیرانی خجل دارد گل امید ما را آفت پژمردگی نبود که باغ آرزوی ما هوای معتدل دارد به عهد حسن او گاه تبسم بینی از دل ها که گویی مردهٔ صد ساله در سینه دل دارد یکی صد شد عذاب اهل عصیان،کز لحد عرفی ز خون گرم دل، سیلی به دوزخ متصل دارد عرفی شیرازی