عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۳: موج زن در دل خیال آن لب میگون گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
موج زن در دل خیال آن لب میگون گذشت آب حیوان بین که از دریای آتش چون گذشت تا دلی آوردم و این فتنه ها بر داشتم از گرانباری چه ها بر خاطر گردون گذشت با من گریان چه داری، رو که تا نزدیک من هر قدم می باید از صد دجله و جیحون گذشت در درون باغ عشرت عمر ها بگذشت، لیک عمر دیگر در پریشانی هم از بیرون گذشت کاروان عمرها کش نوشدارو بار بود دایم از سیلاب زهر و جویبار خون گذشت نقش پا بنمایدت گر زانکه پی گم می کنی کز کدامین طرف عرفی آمد و مجنون گذشت عرفی شیرازی