عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۴۳: دلم به زخم توان داد، بی تپیدن نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم به زخم توان داد، بی تپیدن نیست که کشته ی تو نصیبش ز آرمیدن نیست گذشت و سوختم از انتظار و باز ندید درین دیار مگر رسم باز دیدن نیست؟ ز باغ وصل جه حاصل؟ دلا تصور کن که میوه بر سر شاخ است و دست چیندن نیست ز تربتم بگذر ای مسیح دم ، زنهار کزین زیاده مرا تاب آرمیدن نیست دلم کباب شد ز غصه ی غمت عرفی مگو مگو که مرا طافت شنیدن نیست عرفی شیرازی