عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۲۹: من نگویم که درین شهر ستمکاری هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من نگویم که درین شهر ستمکاری هست همه دانند که ما را به تو بازاری هست حد من نیست که در پیش تو گویم سخنی دوست داند که مرا قوت گفتاری هست از ادب چشم من و ناز مپوشان رخ دوست این نگاهی است که شایسته دیداری هست ساکن کعبه کجا، دولت دیدار کجا این قدر هست که در سایه ی دیواری هست مردم کارگه عشق هنرمندانند بیستون گر بشکافد دگر کاری هست دل عرفی نه یکی قطره ی حون، فولاد است از ستم سیر مشو دگر آزاری هست عرفی شیرازی