عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۷: تا روی دل فروز تو بستان آتش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا روی دل فروز تو بستان آتش است دل نغمه سنج گلستان آتش است یارب چه آتشی تو که چندین هزار داغ از شعله ی جمال تو در جان آتش است گر مست حیرتیم ز روی تو دور نیست آتش پرست واله و حیران آتش است افسرده را نصیب نباشد دل کباب آن یابد این نواله که مهمان آتش است ای طائر بهشت ز باغ دلم حذر کاین لاله زار داغ گلستان آتش است خون شهید عشق جهان را فرو گرفت کشتی مساز نوح که طوفان آتش است مستم به محفلی که در او آتش جحیم ته جرعه ای ز ساغر مستان آتش است افتاد دامن دل عرفی به دست عشق یعنی که دست شعله به دامان آتش است عرفی شیرازی