عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۹: عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از یار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از یار نیست باورم باید که هر مویی ز یار افگار نیست برهمن چون بست زنارم، مغان گفتند حیف کاین زمان در کافرستان عرب زنار نیست می تراود می به جام و جام می آید به لب نیست باکی گر به بزم عشق کس هشیار نیست شرمسار از همت عشقم که در هنگام نزع اضطراب جان سپردن مانع دیدار نیست با سر هر موی تو هر صنف را صد دعوی است گر چه یک مو از کسی، طبع تو منت دار نیست انتظار نو بهار از تنگ چشمی های ماست صد تماشا هست در گلخن که در گلزار نیست سوزن عیسی بیفکن، رشته ی مریم بسوز خلوت عشق است، هان، آلودگان را بار نیست هان ره عشق است و کج رفتن ندارد بازگشت جرم را این جا عقوبت هست و استغفار نیست هر سر مویم کلیمی لن ترانی بشنو است باز گو، بگشای لب، این جا ادب درکار نیست می روی با غیر و می گویی بیا عرفی تو هم لطف فرمودی برو کین پای را رفتار نیست عرفی شیرازی