عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۰: گفت و گوی غم یعقوب بود پیشه ی ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت و گوی غم یعقوب بود پیشه ی ما بوی پیراهن یوسف دهد اندیشه ی ما اندر آن بیشه که با شیر دُمم آفت نیست روبه از بی جگری رم کند از بیشه ی ما کوهکن صنعت ما داشت ولی فرق بسی است قوت بازوی دل می طلبد تیشه ی ما در دل ما غم دنیا غم معشوق شود باده گر خام بود پخته کند شیشه ی ما عرفی افسانه تراشی به خموشی بفروخت لله الحمد که آزاد شد از پیشه ی ما عرفی شیرازی