عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰: به جز ریش بلا مرهم مبادا ریسه ریشان را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جز ریش بلا مرهم مبادا ریسه ریشان را عداوت با دل من باد زهر آلود نیشان را به من بیگانگان را کی دل هم صحبتی ماند که با من صحبت غم می کند بیگانه خویشان را دمی صد چشمه هایی ۰۰۰ از دلم سر آمد و شادم که محکم نیست ایمان محبت صبر کیشان را نه با من با یکی از اهل دل دوستی می کن ولی در کار هست آخر سر زلف پریشان را عذاب دوزخ آشامان به آتش خون کند ایزد مگر در سینه ی آسودگان اندازد ایشان را برو عرفی به کوی بی غمان پژمرده ی مرهم که این جا با نمک همه نیست الفت سینه ریشان را عرفی شیرازی