شیخ فخرالدین عراقی
آغاز کتاب
سبب نظم کتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان من چون به عالم دل شد با صفا جمع گشت و حامل شد گشت حاصل ز فیض ربانی در وجودم جنین روحانی چون محبت به شوق تسویه داد قابلهٔ عشق یافت چون می زاد دیدمش، چون ز غیب روی نمود قرةالعین نیک موزون بود در مهاد هواش پیوسته به قماط هوس فرو بسته داد پستان فکر من به صفا شیر «حولین کاملین» او را شب و روزش غذا ز اشواق است گر چه طفل است، پیر عشاق است صورتش همچو معنیش زیبا خالی از حشو و صافی از ایطا هیچ چشمی ندیده در خوابش رخ ندید آفتاب و مهتابش راه خور از دریچه ناداده سایه اش بر زمین نیفتاده ساکن حجرهٔ امانت بود در پس پردهٔ صیانت بود نقش او را، ز صانعی که ببست از معانی هر آنچه خواهی هست مستم از بادهٔ هوایش، مست که جگر گوشهٔ لطیف من است منزل او شریف جایی بود زانکه در کوی آشنایی بود راستی هست مونسی خوش خوی نیک خاموش، لیک شیرین گوی لفظ و معنی او همه مطبوع عشق را بیت های او ینبوع فصل او را هزار نوع بهار گه بود گلستان و گه گلزار غزلیات و مثنویاتش چون حکایات او به غایت خوش بی قدم در جهان همی پوید بی زبان مدح خواجه می گوید شیخ فخرالدین عراقی