شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۹۴: ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟ چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟ نگفتیم که: بیایم، چو جان تو به لب آید؟ ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟ منم کنون و یکی جان، بیا که بر تو فشانم جدا مشو ز من این دم، که نیست وقت جدایی گذشت عمر و ندیدم جمال روی تو روزی مرا چه ای؟ و ندانم که با کس دگر آیی؟ کجا نشان تو جویم؟ که در جهانت نیابم چگونه روی تو بینم؟ که در زمانه نپایی چه خوش بود که زمانی نظر کنی به دل من؟ دل ز غم برهانی، مرا ز غم برهایی مرا ز لطف خود، ای دوست، ناامید مگردان کامیدوار به کوی تو آمدم به گدایی فتاده ام چو عراقی، همیشه بر در وصلت بود که این در بسته به لطف خود بگشایی؟ شیخ فخرالدین عراقی