شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۳: کی بود کین درد را درمان کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی بود کین درد را درمان کنی؟ کی بود کین رنج را آسان کنی؟ کی بسازی چارهٔ بیچاره ای؟ بی دلی را کی دوای جان کنی؟ کی برون آیی ز پرده آشکار؟ چند روی خوب را پنهان کنی؟ چند رو گردانی از سرگشته ای؟ عاجزی را چند سرگردان کنی؟ در بیابان غمم، وقت این دم است کابر رحمت بر سرم باران کنی بسکه غم خوردم ز جان سیر آمدم چند بر خوان غمم مهمان کنی؟ دود سوز من گذشت از آسمان تا کیم در بوتهٔ هجران کنی؟ همچو ابراهیم از لطفت سزد کز میان آتشم بستان کنی چون عراقی سر نهاده در برت هم سزد گر درد او درمان کنی شیخ فخرالدین عراقی