شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۳: چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ که ناگه دامن از من درکشیدی چه افتادت که از من برشکستی؟ چرا یکبارگی از من رمیدی؟ به هر تردامنی رخ می نمایی چرا از دیدهٔ من ناپدیدی؟ تو را گفتم که: مشنو گفت بد گوی علی رغم من مسکین شنیدی مرا گفتی: رسم روزیت فریاد عفا الله نیک فریادم رسیدی! دمی از پرده بیرون آی، باری که کلی پردهٔ صبرم دریدی هم از لطف تو بگشاید مرا کار که جمله بستگی ها را کلیدی نخستم برگزیدی از دو عالم چو طفلی در برم می پروریدی لب خود بر لب من می نهادی حیات تازه در من می دمیدی خوشا آن دم که با من شاد و خرم میان انجمن خوش می چمیدی ز بیم دشمنان با من نهانی لب زیرین به دندان می گزیدی چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز ورای هر دو عالم می پریدی مرا چون صید خود کردی، به آخر شدی با آشیان و آرمیدی تو با من آن زمان پیوستی، ای جان که بر قدم لباس خود بریدی از آن دم بازگشتی عاشق من که در من روی خوب خود بدیدی من ار چه از تو می آیم پدیدار تو نیز اندر جهان از من پدیدی مراد تو منم، آری، ولیکن چو وابینی تو خود خود را مریدی گزیدی هر کسی را بهر کاری عراقی را برای خود گزیدی شیخ فخرالدین عراقی