شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۴۷: ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟ شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟ مهر ز من گسسته ای، با دگری نشسته ای رنج ز من شکسته ای، راحت جان کیستی؟ چون ز من جدا نه ای، چیست که آشنا نه ای؟ یک دم از آن ما نه ای، آخر از آن کیستی؟ نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر از تو دو کون بی خبر، پس تو عیان کیستی؟ صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟ یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟ بر سر کویت چون سگان هر سحری کنم فغان هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟ شیخ فخرالدین عراقی