شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۳۶: ای در میان جانم گنجی نهان نهاده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای در میان جانم گنجی نهان نهاده بس نکته های معنی اندر زبان نهاده سر حکیم ما را در شوق لایزالی در من یزید عشقش پیش دکان نهاده در جلوه گاه معنی معشوق رخ نموده در بارگاه صورت تختش عیان نهاده از نیست هست کرده، از بهر جلوهٔ خود وانگه نشان هستی بر بی نشان نهاده روحی بدین لطیفی در چاه تن فگنده سری بدین عزیزی در قعر جان نهاده خود کرده رهنمایی آدم به سوی گندم ابلیس بهر تادیب اندر میان نهاده خود کرده آنچه کرده، وانگه بدین بهانه هر لحظه جرم و عصیان بر این و آن نهاده بعضی برای دوزخ، بعضی برای انسان اندر بهشت باقی امن و امان نهاده کس را درین میانه چون و چرا نزیبد هر کس نصیب او را هم غیب دان نهاده عمری درین تفکر، از غایت تحیر گوش دل عراقی بر آستان نهاده شیخ فخرالدین عراقی