شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۷: ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان کیست که نیست در جهان عاشق و مبتلای تو؟ دست تهی به درگهت آمده ام امیدوار لطف کن ار چه نیستم در خور مرحبای تو آینهٔ دل مرا روشنیی ده از نظر بو که ببینم اندر او طلعت دلگشای تو جام جهان نمای من روی طرب فزای توست گر چه حقیقت من است جام جهان نمای تو آرزوی من از جهان دیدن روی توست و بس رو بنما، که سوختم از آرزوی لقای تو کام دلم ز لب بده، وعدهٔ بیشتر مده زان که وفا نمی کند عمر من و وفای تو نیست عجب اگر شود زنده عراقی از لبت کاب حیات می چکد از لب جان فزای تو شیخ فخرالدین عراقی