شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۶: ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو هوش و روان بی دلان سوختهٔ جلال تو کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان راحت جان خستگان یافتن وصال تو دست تهی به درگهت آمده ام امیدوار روی نهاده بر درت منتظر نوال تو خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمی کند ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک چیره بود به خون من دولت اتصال تو تو به جمال شادمان، بی خبر از غمم دریغ! من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو ناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است ناز تو را نیاز من، چشم مرا جمال تو بسکه کشید ناز تو، مرد عراقی، ای دریغ! چند کشد، تو خود بگو، خسته دلی دلال تو؟ شیخ فخرالدین عراقی